متن کامل بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از دانشجویان
پایداری انقلابی ایران استثنایی است
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
خدای متعال را از اعماق جان سپاسگزارم که یک بار دیگر این توفیق را پیدا کردیم که در روز ماه رمضان در جمع شما جوانان عزیز، خوش روحیه، پرانگیزه و پرنشاط ساعاتی بنشینیم و از شما بشنویم.
آنچه که برادران و خواهران و فرزندان عزیزم در اینجا بیان کردند، درست همان چیزهایی است که ما انتظار داریم آنها را از شما جوانها بشنویم. ممکن است در برخی از این اظهارات، نظر این حقیر و نظر آن گوینده ی محترم یکسان نباشد
- یعنی ممکن است من آن حرف را قبول نداشته باشم - اما روحیه ی اندیشیدن، انتخاب کردن، با انگیزه بیان کردن، همان چیزی است که ما آرزوی آن را در جوانها داریم. ما می خواهیم شما فکر کنید؛ بر اساس فکر، بخواهید؛ بر اساس این خواستن، جرأت و جسارت بیان و ابراز پیدا کنید. ممکن است آنچه که شما می گویید و می خواهید و مطرح می کنید، در کوتاه مدت هم تحقق پیدا نکند؛ ممکن است در یک برهه ی دیگری از زمان، به خاطر یک تجربه ی جدید، نظرتان هم عوض شود؛ اینها همه اش امکان پذیر است، ایرادی هم ندارد؛ اما نفس این روحیه، مطالبه گری و نشاط، همان چیزی است که جوان امروز ما به آن احتیاج دارد.
من حالا یک بحثی هم آماده کرده ام که عرض بکنم - که البته شروع یک بحثی است که ان شاءاللّه عرض خواهم کرد - لیکن قبلش درباره ی آنچه که دوستان بیان کردند، دو سه تا نکته هست که من عرض می کنم. اولاً دوستان، خیلی خوب صحبت کردند؛ بخصوص بعضی از صحبتها از لحاظ استدلال و منطق، کاملاً سنجیده و پاکیزه بود. من رئوس مطالب آقایان و خانمها را یادداشت کردم.
یکی از دوستان اظهار کردند که من درباره ی انتخابات نظر بدهم. به اعتقاد من وقتش حالا نیست. من درباره ی انتخابات حرفهایی دارم که ان شاءاللّه در آینده خواهم گفت.
یکی از دوستان اطلاع دادند که یک ستاد دانشجویی برای تحقیق در اقتصاد مقاومتی تشکیل شده. کار بسیار جالبی است. این جور کارهای عمیق، همان چیزی است که کشور به آن احتیاج دارد. شما باید فکر کنید، مطالعه کنید، تحقیق کنید. این تحقیق ها اگر به درد آن دستگاه مسئول هم نخورد یا به کار او نیاید یا نپسندد، قطعاً به کار شما می آید و به درد شما می خورد. این، کار بسیار جالبی است.
همچنین یکی دیگر از دوستان اطلاع دادند که در دانشگاه شریف مرکز مطالعاتی ای تشکیل شده و در این زمینه ها کار می کنند. اینها بسیار کارهای مهمی است. این انگیزه ی جوان دانشجو و فکور، خیلی برای آینده ی کشور مهم است.
البته راه حلهایی که گفته شد، بعضی از آنها کاملاً درست است. این را هم من به شما عرض بکنم؛ در همین زمینه ی مسائل اقتصادی، پاره ای از آنچه که پیشنهاد و مطرح شد، ما اطلاع داریم که مد نظر مسئولین هست؛ درباره اش کار می کنند، تصمیم گیری می کنند، اقدام می کنند؛ منتها همه اقدامها یا به اطلاع نمی رسد، یا گفتنی نیست. به هر حال اینجور نیست که مسائل اقتصادی در مد نظر آن مسئولین نباشد.
انتقادهائی از برخی دستگاه ها شد. بلاشک برخی از این انتقادها وارد است، من هم هم عقیده هستم؛ منتها در عالم نظر و تأمل، خیلی کارها را انسان فکر می کند، به ذهن انسان می رسد؛ اما در مقام عمل، کار به آن آسانی نیست؛ وقتی وارد میدان عمل می شوید، موانع گوناگونی در برابر آرزوها و خواستها و تشخیص های انسان پیش می آید. خب، موانع را باید برطرف کرد؛ اما عبور از همه ی موانع هم آسان نیست؛ گاهی هم زمان بر است؛ به این هم باید توجه باشد.
در مورد مسائل منطقه، یکی از دوستان اشاره کردند که مثلاً کار لازم، عمل لازم و تحرک لازم نبوده. من فی الجمله به شما عرض بکنم که این جور نیست. در زمینه ی مسائل منطقه، دستگاه های ذی ربط کشور تحرک بسیار خوبی داشتند و دارند. الان منطقه، میدان عظیم زورآزمایی است و دستگاه هایی که با این مسئله مرتبطند، حسابی وسط میدانند و دارند کار می کنند. خب، برخی از کارها قابل تبلیغاتی شدن نیست - یا ممکن نیست، یا لازم نیست، یا اشکال دارد - ولی به هر حال کار زیاد دارد می شود؛ این را توجه داشته باشید. در این زمینه، فضای درونی کشور هم خوب بود. حضور دانشجوها در بخشهای مختلف، اظهارنظرها نسبت به همین مسائل منطقه، اینها همه اش کمک می کند. این کار ادامه هم دارد و ان شاءاللّه روزبه روز هم ابعاد بیشتر و بهتری خواهد گرفت. غرض، تصور نشود که بی عملی بوده؛ نه، دارد کار می شود؛ کارهای خوبی هم انجام می گیرد.
یک نکته ای را این خانم محترم در مورد علوم انسانی بیان کردند، که کاملاً درست است. اولاً مطلبی که گفتند، بسیار مطلب سنجیده و دقیقی بود. اینکه پشت سر پیشرفت علوم، پیشرفت فکر وجود دارد؛ اینکه مبدأ تحول ملتها بیش و پیش از آنچه که علم و تجربه باشد، فکر و اندیشه است، کاملاً حرف درست و اثبات شده ای است. به همین دلیل است که من روی مسائل علوم انسانی حساسیت به خرج می دهم. ما به هیچ وجه نگفتیم که دانسته های غربی ها را که در زمینه های گوناگون علوم انسانی پیشرفتهای چند قرنی زیادی داشتند، یاد نگیریم یا کتابهای اینها را نخوانیم؛ ما می گوییم تقلید نکنیم. در بیانات این خانم هم همین نکته وجود داشت و نکته ی درستی است.
مبانی علوم انسانی در غرب از تفکرات مادی سرچشمه می گیرد. هر کس که تاریخ رنسانس را خوانده باشد، دانسته باشد، آدمهایش را شناخته باشد، این را کاملاً تشخیص می دهد. خب، رسانس مبدأ تحولات گوناگونی هم در غرب شده؛ اما مبانی فکری ما با آن مبانی متفاوت است. هیچ ایرادی هم ندارد که ما از روان شناسی و جامعه شناسی و فلسفه و علوم ارتباطات و همه ی رشته های علوم انسانی که غرب ایجاد و تولید کرده یا گسترش داده، استفاده کنیم. من بارها گفته ام که ما از یادگیری به هیچ وجه احساس سرشکستگی نمی کنیم. لازم است یاد بگیریم، از غرب یاد بگیریم، از شرق یاد بگیریم - «اطلبوا العلم ولو بالصّین»(1) - خب، این که روشن است. ما از این احساس سرشکستگی می کنیم که این یادگیری به دانایی و آگاهی و قدرت تفکر خود ما منتهی نشود. همیشه که نمی شود شاگرد بود؛ شاگردی می کنیم تا استاد شویم. غربی ها این را نمی خواهند؛ سیاست استعماری غرب از قدیم همین بوده؛ می خواهند در دنیا یک تبعیضی، یک دو هویتی ای، یک دو درجه ای در مسائل علمی وجود داشته باشد.
یکی از علوم انسانی، تاریخ است. باز هم من توصیه می کنم که تاریخ بخوانید. تاریخ دوره ی استعمار را بخوانید تا ببینید غربی ها علی رغم ظاهر نونوار اتوکشیده ی ادکلن زده ی منظم و مرتب و داعیه های حقوق بشرشان، چه وحشیگری عظیمی در این مقوله کردند. نه اینکه فقط آدمها را بکشند؛ در دور نگهداشتن ملتهای تحت استعمار خودشان از عرصه ی پیشرفت و امکان پیشرفت در همه ی زمینه ها هم تلاش زیادی کردند. ما می خواهیم این اتفاق نیفتد. ما می گوییم علوم انسانی را یاد بگیریم تا بتوانیم شکل بومی آن را خودمان تولید کنیم و این را به دنیا صادر کنیم. بله، وقتی که این اتفاق افتاد، آن گاه هر یک نفری که از مرزهای ما خارج می شود، مایه ی امید و اتکای ماست. بنابراین ما می گوییم در این علوم مقلد نباشیم. حرف ما در زمینه ی علوم انسانی این است.
ادامه مطلب در وبسایت http://yasin.vcp.ir/